*حــــس خـــدا* جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, :: 11:29 :: نويسنده : توحید
نی حدیث راه پر خون می کند*قصه های عشق مجنون می کند
در غم ما روز ها بیگاه شد*روز ها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست*تو بمان تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست
شمع و پروانه منم
یار پیمانه منم
خاکستر پروانه منم شنبه 26 اسفند 1391برچسب:, :: 9:55 :: نويسنده : توحید
Barcelona 4-0 A.C.Milan واین است قدرت برترین تیم دنیا
دوست دارم شب تا سحر دور سرت بگردم میدونم تو انتخابت اشتباه نکردم دوست دارم همینجوری بگم برات میمیرم بگم عاشقت منم تویی عزیزترینم واسه ی من شیرینه حرفات کاش تو دستام بمونه دستات واسه ی من تو بهترینی کاش همیشه توی قلب من بشینی خانومم تویی بارونم تویی عاشق شو دلم آرومم تویی یکدونه ی سر زمین قلب تنهام تو همون هستی که بودی تویه آرزوهام وقتی چشماتو می بینم دل من میلرزه بیا خانومی بکن نذار دلم رو تنها خانومم تویی بارونم تویی عاشق شو دلم آرومم تویی...
میدانم تو نیز حال مرا داری ، تو نیز مثل من ، هوای دلم را داری میدانم با دلتنگی ها سر میکنی ، بس که اشک میریزی چشمان نازت را تر میکنی... من که به خیال تو رفته ام به خیالات عاشقانه ، تو به خیالم پیوسته ای به یک حس عاشقانه شیشه ی دلتنگی ها را شکسته ایم در دلهایمان،او که میفهمد حال ما را کسی نیست جز خدایمان از تپشهای قلبت بی خبر نیستم ، من که مثل دیگران نیستم ، تو جزئی از نفسهای منی ، تو همان دنیای منی کاش بیاید آن روزی که تو را در کنارم ببینم ، خسته ام از این انتظار ، سخت است بی خبر بودن از یار، آن یاری که مرا در راه نفسگیر زندگی همیشه همراهی میکند ، آن یاری که هوای دلم را بارانی میکند مثل یک روز بارانی ، به لطافت همان بارانی که من عاشقانه دوستت دارم امشب نیز مثل همه شبها ، دلم دارد درونش حرفها ، بیا تا فرار کنیم از همه غمها ، بیا تا بشکنیم این سد را در بینمان ، تا نباشیم باهم ، ولی تنها میدانم تو نیز حال مرا داری ، تو نیز مثل من ، درد مرا داری یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:, :: 10:28 :: نويسنده : توحید
بارسلونا همیشه عشق ماست چه زمانی که در اوج باشد و چه زمانی که دچار افت شود. بارسلونا با عشق فوتبال بازی می کند و ما را نیز عاشق خود کرده است. هر چند که نتایج اخیرنه تنها مرهمی برای زخم های سرطان تیتوی ما نشد بلکه این زخم ها را تشدید کرد اما همین زخم ها به عشق بارسا و به عشق حیات با عشق بارسا بهبود می یابند.بارسا برای ما حساب یکی دو بازی یا یکی دو فصل نیست، بارسا برای ما یک عشق تا ابد ماندگار است.ما هیچوقت یادمان نمی رود که بارسا در یک فصل 6 جام معتبر جهان را درو کرد و در یک آن تمام تیمهای بزرگ جهان را تحقیر و لت و پار کرد.بارسا تو باز هم به همان اندازه برای ما نهایت عشقی. من و سعید ثقفی. سرتــوبــذار رو شونـه هام خوابت بگیره بـــذار رو سینـه م ســـرتــو جز تو کسی رو ندارم نزدیکتر از نفس بهم سرتــوبــذار رو شونـه هام خوابت بگیره وقتی چشات خوابش میاد سرتــوبــذار رو شونـه هام خوابت بگیره چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:, :: 9:6 :: نويسنده : توحید
دلم تنگ غروب كربلاته همه عالم فدای یك نگاته هركی كرب و بلا رفته می دونه بهشت اون دنیا نیست ایوون طلاته توقبرها قبرتو محشر پایین پای تو اكبر به روی سینه ات اصغر بمیرم هر سه تا بی سر حسین سالار زینب بیا تا پا گرفته شور و احساس همه مون عهد ببندیم با گل یاس اگه پا داد یه روز رفتیم زیارت قرار ما كنار كف العباس بزنیم خیمه ای از یاس بخونیم از سر احساس تو هیئتت بهش می گن میوندار خداست عباس
دو شنبه 7 اسفند 1391برچسب:, :: 9:16 :: نويسنده : توحید
آمدم ای شاه ، پناهم بده یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:, :: 9:9 :: نويسنده : توحید
مرو ای دوست مرو ای دوست مرو ای دوست مرو ای دوست مرو ای دوست
جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, :: 12:26 :: نويسنده : توحید
**فقط به خاطر عشقم** وقتی بارونی میشه چشمای تو ادامه مطلب ... چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:, :: 9:23 :: نويسنده : توحید
خداوندا...بار پروردگارا... گاهی وقتها فراموش می کنم که چه نعمات و لطف هایی به من کردی و از پیشامد ها دلگیر میشوم. خدایا! اما میدانم که خوب میدانی که میدانم در هر شرایطی و در هر پیشامدی تو به من عشق داری و هیچوقت تنهایم نمی گذاری. گاهی وقتها اطاعتت را آنگونه که شایسته ی بندگیت هست نمی توانم ادا کنم و این را هم میدانم که خیلی خوب و حتی خوبتر از من میدانی که این قصور ناشی از نافرمانی ام نیست بلکه حاصل نقص وجودی ام نسبت به عظمت بی حد و حصر توست. خداوندا من و عشقم جز تو کسی را نداریم پس هیچوقت تنهایمان نذار. خداوندا من و عشقم را در برابر هم سربلند کن و کمکمان کن تا ما آنگونه که تو میخواهی باشیم. خداوندا به خاطر عشقم تا عمر دارم تو را شکر می گویم. دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 19:35 :: نويسنده : توحید
شکموی خوشگل ناناز کوچولو که ناهالو تامسو زیاد میخوله دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 11:14 :: نويسنده : توحید
بهشت از دست آدم رفت از اون روزی که گندم خورد ببین چی میشه اون کس که یه جو از حق مردم خورد ادامه مطلب ... یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, :: 9:27 :: نويسنده : توحید
پادشاهی در یک شب زمستانی به نگهبان خود که در دروازه ی قصر نگهبانی می داد گفت: سردت نیست؟ نگهبان جواب داد:من دیگه عادت کردم.شاه گفت:میگم برات لباس گرم بیارن. پادشاه یادش رفت و صبح زود جنازه ی نگهبان را پیدا کردند که در دیوار قصر نوشته بود: من به سرما عادت کرده بودم اما وعده دروغ لباس گرمت و امید واهی من به آن مرا از پای درآورد. یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:, :: 8:46 :: نويسنده : توحید
دوست دارم ولی چرا نمیتونم ثابت کنم؟
لالایی میخونم ولی نمیتونم خوابت کنم
دوست داشتن منو چرا نمیتونی باورکنی؟
آتیش این عشق وشاید دوست داری خاکستر کنی شاید میخوای این همه عشق بمونه تو دل خودم دلت میخواد دیگه بهت نگم که عاشقت شدم کاش توی چشمام میدیدی کاش که اینو می فهمیدی بگو چطور ثابت کنم که تو بهم نفس میدی؟ یه راهی پیش روم بزار یه کم بهم فرصت بده برای عاشق تر شدن خودت بهم جرئت بده یه کاری کردی عاشقت هر لحظه بی تابت بشه من جونمو بهت میدم شاید بهت ثابت بشه...
ادامه مطلب ... صفحه قبل 1 صفحه بعد آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |